دوشنبه، بهمن ۲۴، ۱۳۸۴

انقلاب ِ هاي تي تي ؛ سايبرگي شدن يا قرار گرفتن بر شانه غول ها

پديد آمدن ، و روز به روز گسترش يافتن توجه بشر به دانش و بينش جديدي به نام « هاي تاچ ، High Touch به جاي هاي تک High Tech, » نشان آغاز اين فرار و رو آوردن بشر به « دانش و فناوري سايبرگ » است .

در هاي تاچ بحث اصلي آن است که سرعت و دقت نانويي به هيچ وجه مهم نيست ، مهم آن است که چه کيفيتي داريم .

همين چند هفته پيش رئيس هيأت مديره اينتل اعلام کرد که « ما از جنگ سرعت کنار کشيديم » ؛ ( من خودم چند شب پيش کل روزنامه هاي آسياي چند ماه گذشته را کنار هم چيدم ؛ . . . سرسام گرفتم )

حرف آخر آن که چاره پيش روي بشر براي فرار از اسارت تکنولوژي :

آمدن و ظهور « هاي تاچ ، High Touch به جاي هاي تک High Tech, » و
« سايبرگي شدن » است که نه زندگي و مرگ هاي تکي مي خواهد ، نه زندگي و مرگ هاي تاچي . سايبرگي شدن به اين معنا است که اين دو دستاورد بشري بايد مانند دو بال بشر براي رسيدن به زندگي سايبرگي عمل کنند. بر اساس تئوري سايبرگ ، بشر از هاي تک با بالاترين کيفيت هاي تاچي استفاده مي کند. ( البته بال هاي تاچ توانمند تر است و اگر مشکلي در بال هاي تک رخ دهد ، هاي تاچ آن را جبران خواهد کرد؛ اما عکس آن صادق نيست.

حوزه سايبرگ و به ويژه در حوزه رسانه هاي سايبرگ ، مؤلفه ها و اجزاي مهمي دارد که هر کدام انقلابي در مفاهيم اند ؛ به عنوان نمونه :

معماري رسانه ؛

معماري سازماني ؛

رسانه هاي سايبرگي ؛ ( به ويژه رسانه سايبرگ همراه که چيزهايي به نام راديو ، تلويزيون ، فاکس ، پي سي ، موبايل ، تلفن ثابت ، لب تاب ، و . . . را کاملا به موزه خواهد سپرد ! ... ) ؛

ICT سايبرگي ؛

روابط عمومی سایبرگی ؛

ارتباطات سايبرگي ؛

شبکه هاي سايبرگي ؛

شهرهاي سايبرگي ؛

اطلاعات و اطلاع رساني سايبرگي ؛

داده هاي سايبرگي ( اطلاع يابي سايبرگي ) ؛

خبر سايبرگي ؛

خبرنويسي سايبرگي ؛

سازمان هاي سايبرگي ؛

دولت سايبرگي ؛

شهروند سايبرگي ؛

آينده گرايي سايبرگي ؛

و همچنين مديران و دست اندر کاران سايبرگي رسانه / رسانه نگاراني که در اين انقلاب سايبرگي ، بايد ICANBOOT باشند ! ( پرداختن به این مفهوم ـ آی کن بوت شدن مدیران ـ که یک انقلاب است ، فرصتی دیگر می خواهد ) .. . .

و از همه مهم تر « زنده شدن » مفاهيم و مؤلفه هاي پيش گفته ، و در يک کلام وارد شدن روح انساني و نگاه غير تکنولوژيک است ! . . .

و سخن آخر آن که مهم ترين رکن اين انقلاب سايبرگي ، آدم هاي سايبرگي و مخاطبان سايبرگي است ؛ يعني انسان هايي که در ساده ترين تعريف به پيشرفته ترين و محيرالعقول ترين شکل به دو بالِ « دانش » و « فناوري » ِ زنده مجهز شده اند .

اگر بخواهيم اختصار را رعايت کنيم ، مستقيما بايد مصداقي از عصر سايبرگ را بحث کنيم ؛ یعنی « روابط عمومی سایبرگ » :