یکشنبه، دی ۱۸، ۱۳۸۴

تعريف‌ زبان‌ رسانه‌

با توجّه‌ به‌ مفاهيم‌ و ديدگاه‌هاي‌ جديدي‌ كه‌ مطرح‌ كرديم‌، تعريفي‌ كه‌ مي‌خواهم‌ از زبان‌ رسانه‌ ارائه‌ كنم‌، به‌ گونه‌اي‌ است‌ كه‌ هم‌ نمايانگر واقعيّت‌هاي‌ عصر جهاني‌ شده‌ ما است ‌، هم‌ بيانگر تمام‌ يافته‌هاي‌ بشر ــ به‌ ويژه‌ در حوزه رسانه‌ و ارتباطات‌ و جامعه‌شناسي‌ و مردم‌شناسي‌ و . . . ــ.

من‌ نخستين‌ بار ،حدود دو سال‌ پيش‌ ، اين‌ « موجود زنده‌» را اين‌ گونه‌ تعريف‌ كردم‌:

زبان‌ رسانه‌، «زبان‌ ارتباطي‌ اثر بخش‌ و تأثيرگذار»، به‌ شكل‌ ژرف‌ و دراز مدّت‌ و « ايجاد رابطه عاطفي‌ » ميان‌ مخاطب‌ و رسانه‌ و پيام‌هاي‌ آن‌ است‌.

براي‌ بار دوّم‌ نيز آن‌ را در متن‌ نگاشت‌ يك‌ سخنراني‌ اين‌ گونه‌ تكميل‌ كردم‌:

«زبان‌ رسانه‌» عبارت‌ است‌ از «مجموعه‌»اي‌ از اجزاي‌ يك‌ «پيام‌» رسانه‌اي كه‌ با هدف‌ «تأثيرگذاري‌» برمخاطب‌ از يك‌ رسانه‌ ارسال‌ مي‌شوند. در اين‌ تعريف‌،زبان‌ به‌ معناي‌ مجموعه‌اي‌ از واژگان‌ و دستور زبان‌، جزئي‌ كوچك‌ از زبان‌ رسانه‌ است‌.

موسيقي‌، گوينده‌، مجري‌، لحن‌ و بيان‌، و حتّي‌ نوع‌ برنامه‌ (فيلم‌، سريال‌، مستند، گفت و گو ، و...) واژگان‌ ودستور زبان‌ به‌ كار رفته‌ در يك‌ پيام‌، ظاهر و صورت‌ پيام‌ (از نظر گفتاري‌، شنيداري‌، ديداري‌) و در كل‌، «عاطفه‌» موجود در پيام‌، تشكيل‌ ما هيّتي‌ مي‌دهند كه‌ موجوديّتي‌ رسانه‌اي‌ مي‌يابد و «زبان‌ رسانه‌» ناميده‌ مي‌شود.

به‌ عبارت‌ ديگر، هر پيام‌ رسانه‌اي‌ كه‌ داراي‌ ويژگي‌هاي‌ فوق‌ نباشد يا در هر كدام‌ كه‌ ضعف‌ داشته‌ باشد، نمي‌تواند در حوزه زبان‌ رسانه‌ قرار گيرد يا دست‌ كم‌ مي‌توان‌ گفت‌، « زبان‌ رسانه‌» آن‌ پيام‌، بسته‌ والكن‌ خواهد بود.

از اين‌ رو، بايد ميان‌ دو مفهوم‌ رسانه‌اي‌ «زبان‌ رسانه‌» و «زبان‌ گفتاري‌ در رسانه‌» تفاوت‌ بنيادي‌ قائل‌ شد:

زبان‌ گفتاري‌ در رسانه‌ Spoken Language in Media يا زبان‌ رسانه‌ یا Media language تفاوت‌ بسيار دارد؛ اوّلي‌ جزئي‌ كوچك‌، البته‌ پايه‌اي‌، از دوّمي‌ است‌.

و حالا آخرين‌ تعريف‌ را اين‌ گونه‌ بيان‌ مي‌كنم‌:

زبان‌ رسانه‌،«زبانِ اعجازگرِارتباطاتِ» ميان
‌« رسانه‌ومخاطب‌» است‌؛ اين‌ موجود زنده‌ هزاران‌ جزء دارد كه‌ مهم ترين‌ آن‌ها عبارتند از :

زبان‌ معيار گفتاري‌؛ شامل‌: واژگان‌، دستور، ساختار و بافتار(= گفتمان‌)

آهنگ‌ و نوا(موسيقي‌)؛

فضا؛ شامل‌: لوكيشن‌، دكور، پس‌ زمينه‌، عمق‌ صحنه‌، گسترش‌ صحنه‌، ارتفاع‌ صحنه‌، پلاتو، زاويه ديد و منظر،

هويّت‌ رسانه‌ نگار (به‌ ويژه‌ گوينده‌ و مجري‌)؛ شامل‌: لحن‌ قول‌ (گفتار و گفتمان‌)، تن‌ صدا، آهنگ‌ سخن‌، سيماي‌ شخصي‌ و منظررسانه‌اي‌، دانش‌، هنرمندي‌، خلاقيت‌، سواد رسانه‌اي‌، و مديريت‌ رسانه‌ نگار،

هويّت‌ برنامه‌؛ شامل‌: آرم‌، تيتراژ، اعلان‌ برنامه‌، شعار، نريشن‌، ساعت‌ پخش‌، شبكه پخش‌،، آنونس برنامه و شبکه ، جینگلزها

قبل‌ و بعد برنامه‌؛ شامل‌ برنامه قبلي‌، برنامه بعدي‌، و به‌ ويژه‌ موسيقي‌ «زمينه‌ ساز» و موسيقي‌ «خاطره‌ ساز»

و . . . .

اگر با من همنوا شده اید ، بیایید چند لحظه مکث کنیم ، و در برنامه هایی که می سازیم فکر کنیم ؛ چند درصد برنامه هایمان زبان الکن دارند ؟ مشکلشان در کدام جزء برنامه است ؟ برای رسا و گویا کردن زبانشان من و تو چه می توانیم کرد ؟ . . .

à برخی مفاهیم تازه را در نوشته های بعدی توضیح می دهم .